بی فرهنگے مردان پست

ساخت وبلاگ

خب ... امروز دو تا کلاس عالی کنکوری داشتم و با دوستم ندا بعد کلاس رفتیم ی دوری دور شهر بزنیم ...

از اول مسیر ..
1.ی یارویی ی چیزی گفت ک فقط خوشگلشو شنیدم
2.داشتیم رد میشدیم ی یارویی جوری رفتار کرد دستشو ب یی حالتی در اورد ک نمیدونم دقیقا چیکار میخواست بکنه ولی حالتی بود ک انگار میخواد اب بینیشو در بیاره بریزه رو ما:)))و یه خنده ی لاشیانه و ناشیانه سر داد .. منم رومو برگردوندم و بهش گفتم سگ^_^
3.وسط خیابون داشتیم رد میشدیم دو تا اقای فاقد ناموس توی ماشین وایستادن و .. گفتن اجازه گرفتین اومدین بیرون؟و ندا هی میگفت هیچی جوابشو نده هیچی هیچی جوابشو نده ..
منم گفتم حیف داره اصرار میکنه چیزی نگم ...
4.رسیدیم توی پارک ی یارویی خیلی هیز بود با اینکه بچه داشت ... و دوستمو نگا میکرد ک دوستم بهش گفت بله؟.. بهش گفتم ولش کن بزار نگا کنه هنوز ک چیزی نگفته .. گفت من از اینکه کسی نگام کنه بدم میاد .. ب ندا گفت چرا گفتی بله؟ندام گفت وقتی نگا میکنی میگم بله .. 
ی دفعه یارو گفت نگا چیزی نیست .  فقط تو اگه بخوای منم میخوام ... منم گفتم اقا بچه داری خجالت بکش ..و یارو بازم ادامه داد ب کسشعر گفتن  ..  برد بچشو اونور دوباره اومد ... هی ب بچه ش میگفت برو با اون خانوما بازی کن ..  منم بهش گفتم اقا شخصیتتو حفظ کن هی هیچی نمیگم مرده ساکت شد ندا هم بهش گفت خفه شو :/منم ی اخم کردم ب یارو ک جوای ندارو نگه دیگه .. سرشو ب نشونه باشه تکون داد .. و ندا ی تیکه م بار نگهبان پارک کرد ک چرا اینقد نگاه میکنی؟
5....وارد بلوار شدیم ی یارویی از اون ور خیابون داشت خودشو جررر میدادو ی چیزی میگفت ..
گفتم برو بابا ی فاک
افتاد دنبالمون جلو راهمون و دم ی کوچه ی فرعی گرفت میگفت شمارمو بگیر .. گفتم بیا برو مرتیکه عوضی و کوبیدم رو ماشینش و جلوب ی ماشین دیگرو هم سد کرده بود .. رفتیم جلو تر..اونم اومد ... هی میومد اذیت کرد ب ی مرده گفتم عاقا ی چیزی ب این گاو بگو مارو ول نمیکنه .. و اونم انگار از ما خوشش اومده بود ی نگا ب اون انداخت و رفیشو فرستاد دنبالمونرفتیم و رفتیم گوشی روشن کردم اوردم رو دوربین و از مردک فیلم گرفتم .... اونم فقط دستشو گرفته بود جلو دهنشو ول کن نبود (معمولا این شیوه جواب میداد و هر کی مزاحم میشد از ترس فیلمش میرفت اما این ول کن نبود)
اخرش اومد شمارشو ب صورت شفاهی گفت و رفت .. وفکر کنم راحت شد دیگه ...
6.سر این موضوع با ندا بحثم شد ی یارویی رد میشد گفت باشه بابا تو راس میگی و فلان


ی توضیح مختصرر من ی کرم ضد افتابم نزده بودم چادرم سرم بود
دوستم ارایش نداشت و با فرم مدرسه بود...
کی گفته کرم از میوه س؟


کرم از ادمای هرزه اس .


از ادمای گشنه س 


ادمایی ک ب ارزوهاشون نرسیدن و نمیدونن چجوری خودشونو خالی کنن 

ب علی گفتم اونم گفت فقط سرتو بنداز پایینو محل نزار ..
اما تا کی؟


روز ب روز پررو تر بشن و گستاخ تر؟؟
واقعا ک ... هیسس
دخترها فریاد نمیزنند☺


6ماه دیگر...
ما را در سایت 6ماه دیگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ambitiousa بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 6:33